بگذارید برای فهم تصویر برند (Brand Image) با یک مثال شروع کنیم. فرض کنید هر روز، از جلوی رستورانی عبور میکنید که تازه روبه روی محل کارتان افتتاح شده است. شما هنوز فرصت نکردهاید غذای آن را امتحان کنید؛ ولی یک روز که با دوستانتان از همان مسیر رد میشوید، یکی از آنها (که از قضا سلیقه خوبی در زمینه غذا دارد)، به شما میگوید “غذاهای این رستوران، حرف ندارند!”
قطعا با این تعریف، شما احساس خوبی نسبت به رستوران پیدا میکنید. حتی شاید بلافاصله، برنامهای برای رفتن به آنجا ترتیب دهید!
حالا اگر غذای این رستوران را هم امتحان کردید و شما هم نظری مشابه نظر دوستتان داشتید، این احساس خوب نسبت به آنجا بیشتر شده، و در ذهنتان تثبیت میشود که آن رستوران، جای خوبی برای خوردن غذاست.
اتفاقی که افتاد چه بود؟! شما یک ذهنیت نسبت به رستوران پیدا کردید، که عملکرد شما را نسبت به آن، تحت تاثیر قرار داد. این دقیقا مفهوم تصویر برند (Brand Image) است!
این تصویر ذهنی، ممکن است از طرف رفیقتان ایجاد شده باشد یا جایی، تبلیغی از برند دیده باشید! حتی ممکن است خودتان محصولات برند را امتحان کرده یا صرفا بستهبندی کالا چشمتان را گرفته باشد. یا یه هر حال به هر روش دیگر، به گونهای با برند تعامل کرده باشید! مهم این است که اگر کمی فکر کنید، نسبت به تمامی برندهایی که به نحوی آنها را میشناسید، ذهنیتی دارید که از جایی شکل گرفتهاند!
احتمالا با این مثال، تا حدودی از تصویر برند سر در آوردهاید. برای اینکه بیشتر متوجه شوید، تا انتها با ما همراه باشید.
اگر بخواهیم تصویر برند را خیلی کوتاه توضیح دهیم، باید بگوییم: ادراک افراد، نسبت به برند
ادراک . [ اَ ] (ع اِ) اندیشه، خیال، عقیده، مفهوم، فکر، تصور، فهم، خاطر، خاطره، نظریه، پندار |
این ادراک و تصور، میتواند راجع به کلیت برند یا حتی یک محصول از آن باشد؛ ولی نکته قابل توجه این است که بر رفتار افراد در قبال برند تاثیر میگذارد.
بگذارید اینطور برایتان بگوییم! داستان، دقیقا مثل زمانی است که شما با فرد جدیدی آشنا میشوید! شما براساس تعاملاتی که با او برقرار میکنید، ذهنیتی میسازید که رفتارتان با آن فرد را تحت تاثیر قرار میدهد.
۱. یکی از این تلهها، اشتباه گرفتن تصویر برند (Brand Image) و هویت برند (Brand Identity) است.
بهتر است خیلی ساده، اینطور برایتان بگوییم که هویت برند، چیزی است که خود برند درباره خودش میگوید؛ ولی تصویر برند، چیزی است که مردم درباره آن برند فکر میکنند! ممکن است این تصویر شکل گرفته در ذهن مشتریان، اصلا مورد علاقه برند نباشد و کاملا با چیزی که درباره خودش فکر میکند، فرق داشته باشد(که در اکثر مواقع همین است). حالا قابل درک است که این دو مفهوم، کاملا با هم متفاوت است. نه؟!
۲. یکی دیگر از این تلهها، اشتباه گرفتن مفاهیم تصویر برند (Brand Image) و آگاهی از برند (Brand Awareness) است.
آگاهی از برند، درباره این است که مشتریان چقدر در هنگام خرید برند را میشناسند و چقدر آن را به یاد میآورند. میدانید تصویر برند چه تفاوتی با این تعریف دارد دیگر؟!
اگر میخواهید بیشتر درباره آگاهی از برند اطلاع داشته باشید، ما مقالهای در نبض مارکتینگ داریم که میتوانید آن را مطالعه کنید.
افراد، تصویرسازی ذهنی از برند را به طور مستقیم (با توجه به تجربیات خود) یا غیرمستقیم (با توجه به تبلیغاتی که دیدهاند یا حرفهایی که شنیدهاند) آغاز میکنند.
البته به همین راحتیها هم نیست! ساخت تصویر برند در ذهن افراد، تحت تاثیر مولفههای زیادی است.
یکی از آنها، مسائل شخصی مربوط به هر فرد است. مثل: نگرش فرد نسبت به مسائل زندگی، وضعیت اجتماعی، وضعیت مالی و … که هرکدام بر ذهنیت او نسبت به هر موضوعی، تاثیر میگذارد. (نه فقط برند!)
حتی در صورتیکه بر فرض محال، دو نفر در تمام شرایط و دیدگاهها یکسان باشند، باز هم برداشتهای نهایی هر فرد، از هر چیز متفاوت است!
برندهای زیادی را میشناسیم که زمان، انرژی و منابع زیادی را صرف این میکنند که خوب به نظر برسند. ولی باید دانست که با وجود تمام این تلاشها، ساخت ذهنیت برای افراد، در نهایت دست خودشان است و بس!
علاوه بر این، هر چیز در ذهن آدمیزاد، در طول زمان تغییر میکند و این موضوع کار را دشوارتر کرده است.
اینطور به نظر میآید که فرآیند ساخت تصویر برند، تمامی ندارد. راستش را بخواهید، همین هم هست!
تصویرسازی مثبت برای یک برند، یک فرآیند طولانی است؛ و مادامی که یک برند وجود دارد، باید در جهت رشد و بهبود آن تلاش شود.
کوین لین کلر در کتاب “مدیریت استراتژیک برند” نوشته است که تصویر برند به سه بعد اصلی تقسیم میشود:
۱- تداعی قدرت برند |
۲- تداعی مطلوبیت برند |
۳- تداعی منحصر به فرد بودن برند |
اگر زمانیکه مخاطب به برند شما فکر میکند، تداعیات مثبتی در این سه بعد در ذهنش ایجاد شود، سبب واکنشهای مثبت و قوی نسبت به برند میشود و زیربنای وفاداری او نسبت به برند را تشکیل میدهد. به واژه “مثبت” توجه ویژه داشته باشید! هرکدام از این ابعاد اگر توسط موضوعات منفی تداعی شوند، کار به کل خراب شده است!
نکته مهم: ایجاد یک تصویر مثبت از برند مستلزم برنامههای بازاریابی است؛ که تداعیهای قوی، مطلوب و منحصربهفرد را به برند، در حافظه پیوند میدهد.
برندها میتوانند با تحقیق و استفاده از خلاقیت بازاریابانشان، تداعیاتی را برای مخاطبین ایجاد کنند که در آنها، احساس مثبتی نسبت به محصول یا برند ایجاد کند.
این تداعیات میتوانند به عنوان مثال، رخدادهای با ارزش یا اتفاقات مهم گذشته را در ذهن مشتری بیاورند.
این نوع تداعیات مثبت، اکثرا تجربیات منحصر به فرد، بخشهایی از زندگی گذشته، رفتارهای گذشته، خاطرههایی از دوستان یا خانواده را، به ذهن افراد میآورد.
ست گادین (Seth Godin)، بازاریاب و کارآفرین مشهور، میگوید:
بیاید یک مثال برایتان بزنیم؛ تا مفهوم ایجاد تداعیات مثبت برای مشتری، قابل درکتر شود!
بادی شاپ، برندی است که محصولات مراقبتی پوست و مو ارائه میدهد. این برند بدون استفاده از روشهای معمول تبلیغات، توانست یک تصویر برند خوب جهانی ایجاد کند!
حتما میپرسید چطور؟! خب این برند، علاوه بر اینکه همیشه تاکید کرده که نگران پوست و موی مردم است، همزمان، بر این موضوع هم تاکید داشته است که مواد سازندهی محصولاتش، طبیعی بوده و بر روی حیوانات آزمایش نمیشوند! بعد از این شرکت، شرکتهای زیادی از این روش استفاده کردند.
یا به طور مثال، استفاده از بستهبندیهای مینیمالی که قابل بازیافت هستند؛ و میشود دوباره از آنها استفاده کرد هم از دیگر سیاستهای این برند است. این شرکت از ابتدا، کارکنانش را تشویق میکرد تا درباره مسائل زیست محیطی اطلاع داشته باشند و به مردم آموزش دهند. این سیاستها، هم خلاقانه است، هم زیرکانه!
چیزی که باید در نظر داشت این است که برند، باید طوری رفتار کند که علاوه بر برداشتهای مثبت، منحصر به فرد هم به نظر بیاید و با رقبا قابل مقایسه نباشد. این دقیقا کاری است که برند بادی شاپ، سعی در انجامش دارد!
نکته مهم: این منحصر به فرد بودنها است که به مشتری کمک میکند، یک برند را از میان چندین و چند برند مشابه دیگر انتخاب کند.
نکته مهم: انتخاب تداعیات هوشمندانه، به طور مستقیم بر قدرت، مطلوبیت و منحصر به فرد شدن برند تأثیر میگذارند.
داشتن تصویر برند قوی، به طور مستقیم بر رفتار خرید مصرفکننده تأثیر میگذارد و از این رو، حتی برندهای بزرگ و برتر نیز همچنان، در پی ایجاد و تقویت تصویری قوی و مثبت از برندشان هستند. علت واضح است! تا زمانیکه افراد نسبت به یک نام تجاری، احساس خوب و مثبتی نداشته باشند، قطعا برای خرید و امتحان کردن محصولات آن، اقدام نخواهند کرد.
فکر میکنیم تا الان، به خوبی متوجه شده باشید که اهمیت تصویر برند، برای کسب و کار چیست. اما در این بخش، بیشتر درباره این موضوع صحبت میکنیم:
ایجاد یک تصویر برند خوب در ذهن افراد، باعث میشود مشتریان شما راحتتر دست به جیب شوند. حتی اگر محصولات شما، نسبت به محصولات مشابه در بازار، قیمت بیشتری داشته باشد!
اگر بتوانید یک تصویر برند مطلوب ایجاد کنید، ناخداگاه باعث میشوید مردم بیش از قبل کنجکاو باشند درباره برند شما بدانند؛ و راحتتر بتوانند آن را به یاد بیاورند. نتیجه چیست؟!
به مرور زمان آگاهی از برند شما افزایش پیدا کرده، و تعداد مشتریانتان روز به روز بیشتر میشود.
هرچه مشتری، تصویر بهتری از برند شما در ذهن داشته باشد، بیشتر به برندتان وفادار خواهد شد. وفاداری مشتری به برند، فواید زیادی به همراه خواهد داشت. علاوه بر اینکه خود او مشتری دائمی محصولات شما میشود، بدون شک اگر جایی، کسی نکته بدی از محصولات یا برند شما بیان کند، این مشتریان وفادار هستند که به داد برند میرسند و از آن دفاع میکنند.
هوارد شولتز (Howard Schultz)، مدیرعامل سابق استارباکس و مالک سابق سیاتل سوپرسونیکس، میگوید:
تصویر برند خوب و قوی، باعث میشود مخاطبین، برند را به دوست و آشنایانشان معرفی کنند. این نوع از تبلیغات، یکی از تاثیر گذارترین روشها بوده و باعث میشود مشتریهای جدید زیادی به سمت برند جذب شوند.
هرچه تصویر برند بهتری داشته باشید، مردم بیشتر به شما و مزیتهایتان نسبت به رقیب آگاه میشوند و علاوه بر آن، داشتن یک تصویر برند محبوب و مطلوب در میان مردم، به خودی خود یک مزیت رقابتی محسوب میشود. همه ما برندهای زیادی را میشناسیم که تا الان، تجربه استفاده از محصولاتشان را نداشتهایم؛ و صرفا آنها را به این علت به خاطر داریم که در بین عموم مردم محبوبیت دارند.
میبینید؟! تشکیل تصویر برند مطلوب در ذهن مخاطبان، واقعا ارزش صرف کردن زمان و هزینه را دارد! به نظرتان ساخت یک ذهنیت مثبت از برند برای مشتریان، چقدر دشوار است؟
حتما تا اینجا به اهمیت تصویر برند و تاثیر آن بر کسب و کار پی بردهاید. اصلا بعید نیست تصور کنید ایجاد یک تصویر برند مثبت در مخاطبان، کاری پیچیده و سخت بوده و نمیتوان به راحتی به آن دست یافت. از طرفی هم باید در نظر داشت که احتمال اشتباه در ساخت تصویر برند، باید در پایینترین میزان ممکن باشد. چرا که پاک کردن یک تصویر برند بد از ذهن مردم، حتی از ساختن یک تصویر برند جدید هم سختتر است!
واقعیت این است که شما با شناخت دقیق مخاطب و استفاده از استراتژیهای درست، میتوانید یک تصویر خوب از برندتان در ذهن مردم تشکیل بدهید.
به طور مثال شاید بد نباشد بدانید واکنش مردم نسبت به برند را میشود در قالب قضاوتها و احساسات بررسی کرده، و برای ایجاد تصویر برند در همین جهات تلاش کرد:
چهار نوع قضاوت مهم نسبت به برند در مخاطبین وجود دارد:
مصرف کنندگان، میتوانند مجموعهای از نگرشها را نسبت به برند در ذهن داشته باشند؛ اما مهمترین این نگرشها، آنهایی هستند که به کیفیتی که مشتری تجربه میکند و رضایت حاصل از آن مربوط میشوند.
راستش را بخواهید تمام روشها برای ساخت یک تصویر برند مثبت، برای سوق دادن افراد به خرید است! بعد از آن، نقش اصلی و حیاتی در تثبیت این ذهنیت را کیفیت محصولتان بازی میکند. اگر کیفیت محصول به دل مشتری نشست، زمان این است که ذهنیت را ارتقاء دهیم. ولی اگر خدایی ناکرده کیفیت کالا یا خدمات برند به مذاقش خوش نیاید، تمام زحمتهایی که تا اینجا برای ساخت تصویر برند مثبت در ذهن مخاطب کشیده بودیم، دود میشود، میرود هوا…
اعتبار، شاخصی است که میزان علاقه مصرفکنندگان، به شرکتی که برند به آن تعلق دارد را ارزیابی میکند. اگر یک برند بتواند حرفهای و نوآورانه عمل کند(متخصص بودن برند)، قابل اتکا باشد و مشتریان را در بلند مدت به خود مطمئن نگه دارد(قابل اطمینان بودن برند)، جذاب و سرگرم کننده باشد و ارزش هزینه صرف شده را داشته باشد(محبوبیت و مطلوبیت برند)، در این صورت، از اعتبار خوبی میان افراد برخوردار است.
قضاوت مردم درباره اعتبار یک برند، تا حدود زیادی به حرف جمع بستگی دارد. چشم مردم، به دهان یکدیگر است.
بگذارید یک مثال بزنیم!
خیلی وقتها شده که برای خرید محصول، با جستجوی آن در گوگل، اولین سایتها را باز کرده و از آن خرید کردهایم. میدانید چرا؟ ما به طور ناخداگاه فهمیدهایم که گوگل تلاش میکند، محبوبترین و با کیفیتترین سایتها را در اولین نتایج نشان دهد.
واقعیت این است که گوگل، الگوریتمهای حرفهای و پیچیدهای برای اینکار دارد. این موتور جستجو، میتواند به کمک این الگوریتمها، محبوبترین سایتها از نظر مردم، که در عین حال محتوای خوب و با کیفیتی هم ارائه میدهند، شناسایی کرده و در نتایج اول جستجو به نمایش بگذارد.
وقتی مردم اسم محصولی که میخواهند را جستجو میکنند و نام کسب و کار شما جزو اولین نتایج است، قطعا تصویر اولیه خوبی از برندتان در ذهنشان شکل میگیرد!
خب چطور میتوانید به گوگل بفهمانید باید سایتتان را جزو سایتهای محبوب به شمار بیاورد؟! ساده است… با سئو!
شما با سئو کردن سایتتان، میتوانید هر روز از نگاه گوگل محبوبتر شوید.
میتوانید درباره سئو کردن سایتتان، با متخصصین ما در این حوزه، به صورت رایگان مشورت کنید. کافی است اطلاعات تماستان را اینجا بگذارید، تا در اسرع وقت با شما تماس بگیرند.
تا زمانیکه مشتریها درباره خرید از یک برند تامل نکنند و آن را به خود نزدیک ندانند، کار تمام نشده است!
تامل درباره برند، تا حد زیادی، به شکلگیری تداعیات مطلوب و قدرتمند از برند، در چارچوب تصویر ذهنی مصرف کننده وابسته است. هرچقدر بتوان کاری کرد که مردم بیشتر به برند فکر کنند و این افکار با شناختی که از برند دارند جور در بیاید، برند و تصویر برند قویتر خواهند شد.
برتری برند، شاخصی برای میزان منحصر به فرد بودن و تمایز داشتن برند از سایرین، در ذهن مشتری است. خیلی مهم است که مشتریها تصور کنند این برند، مزایایی را به آنها ارائه میدهد که سایر برندها قادر به ارائه آن نیستند.
احساسات نسبت به برند، شامل واکنشهای عاطفی و هیجانی مشتریها، نسبت به آن است. هیجاناتی که تحت تاثیر یک برند در افراد ایجاد میشوند، میتوانند تداعیات ذهنی قوی و پایداری را در مدت استفاده از محصول در ذهن آدمها ایجاد کنند. لازمه آن هم این است که برند تلاش کند احساس و هیجان داشته باشد.
این موضوع به قدری مهم شده است که محققان، تبلیغاتی را تحت عنوان “تبلیغات دگرگون کننده” طراحی کردهاند. این تبلیغات برپایهی احساسات و عواطف برند، در ذهن افراد است.
این روزها، بسیاری از شرکتها تلاش میکنند تا احساسات و هیجانات بیشتری را با برند خود ترکیب کنند؛ تا به این ترتیب، آن را بهتر در ذهن مصرف کننده حک کنند.
موارد زیر، مهمترین انواع احساسات و هیجانات در برندسازی به شمار میآیند که میتوانید از آنها استفاده کنید:
زمانی است که برند تلاش کند تا احساس آرامش، آسودگی، صلح و دوستی در مشتری ایجاد کند. مشتریها تحت تاثیر این احساس، علاقه و نزدیکی خاصی به برند احساس خواهند کرد.
برندی که این احساس را به مخاطب میدهد که قرار است او را سرگرم کند، احساس خوشی و سرزندگی را در مخاطب زنده میکند. یکی از نمونههای این قبیل برندها، برند دیزنی (Disney) است که اغلب با این احساس در ذهن افراد تداعی میشود.
برندهایی که حس شور را در مخاطب برمیانگیزند، باعث میشوند مخاطب، احساس جوانی و زنده بودن کند.
برندهایی که بتوانند احساس امنیت، اطمینان و آرامش خاطر را در ذهن مخاطب ایجاد کنند، نگرانیهای روزمره افراد را کاهش میدهند. مثال بارز آن، شرکتهای بیمه هستند.
اینکه یک برند این احساس را در مشتری تداعی کند که با استفاده از محصولاتش، بیشتر در اجتماع پذیرفته میشود و محبوبتر خواهد بود، برای اکثر انسانها یک حس خوشایند است. حتی بعضی برندها تلاش میکنند تصویری از خود ایجاد کنند که مشتریانشان را در جایگاه اجتماعی بالاتری نسبت به قبل قرار دهد. مثل شرکت مرسدس بنز (Mercedes Benz).
برخی برندها تلاش میکنند تا موجب شوند مصرف کننده، احساس بهتری نسبت به خود داشته باشد. این برندها در صورت موفقیت در این زمینه، برندهای محبوبی خواهند بود.
اما بعد از تمام اینها، مهم است بدانیم برند ما در حال حاضر کجا ایستاده است؟!
شما برای ارزیابی هرچیز، اول باید آن را اندازهگیری کنید. اما مشکل اینجاست که تصویر برند، یک شاخص کیفی بوده و اندازهگیری آن با عدد و رقم ممکن نیست. خب چه باید کرد؟!
روشهای مختلفی برای شناسایی و اندازه گیری تصویر برند وجود دارد. یکی از مهمترین و بهترین روشها، نظرسنجی است. شما میتوانید به هر روشی که برای نوع کسب و کارتان بهتر جواب میدهد، از مشتریها نظر سنجی کنید. فکر میکنیم بهترین بستر برای نظرسنجی در دنیای امروز، صفحات مجازی برندتان باشد.
حواستان باشد که باید نظر مشتریان قدیمی، مشتریان جدید و حتی اگر توانستید، نظر مشتری رقبایتان را هم داشته باشید.
سعی کنید سوالاتی که میپرسید هدفمند باشند و اطلاعات مفیدی از ایرادات کسب و کارتان در اختیارتان بگذارند.
یک راه دیگر هم این است که ببینید مردم در رسانههای اجتماعی مثل اینستاگرام و توییتر، درباره برندتان چه چیزهایی میگویند. از آنجایی که مردم در سوشیال مدیا، نسبت به فضاهای دیگر راحتتر و بیتعارفتر هستند، پیشنهاد میکنیم قبل از امتحان این روش، جنبهتان را بالا ببرید و از نظرات صریحشان دلخور نشوید!
هدف شما کشف دیدگاه مخاطبتان است. باید خیلی دقیق جملاتی که در توصیف شما استفاده کردهاند را بررسی کنید. باید تلاش کنید نکات مثبتی که مد نظرشان بوده را حفظ کنید و نکات منفی را در اسرع وقت برطرف کنید تا تصویر برند مثبتتری را در ذهنشان ایجاد کنید.
حالا سوال اساسی این است که این تصویر برند مثبت، چطور باید در ذهن مشتریانمان ایجاد شود؟
شما برای ایجاد یک تصور خوب از برندتان، نیاز دارید مقدمات را فراهم کنید تا خیلی قوی وارد این فرآیند شوید:
شما باید اطلاعات دموگرافی مخاطبان هدفتان را به طور حدودی به دست بیاورید تا بدانید قرار است با چه کسی صحبت کنید و برای چه کسی تصویر برندتان را بسازید.
اطلاعات دموگرافی اطلاعات جمعیت شناختی یا خصوصیاتی مثل سن، جنسیت، تحصیلات، موقعیت جغرافیایی و غیره.. |
اطمینان از اینکه ارزشها و اهداف شما، برای مخاطب هدفتان هم ارزشمند هستند، ضروری است.
ما در نبض مارکتینگ مقالهای داریم به نام “پرسونا؛ دنیا را از دید مخاطب ببینید”، که خوب است نگاهی به آن بیندازید.
شما با تحقیقات بازار، میتوانید خواستهها و نیازهای مخاطبین خود را شناسایی کرده و متوجه شوید مشکل آنها با محصولات فعلی در بازار چیست. خب حالا نوبت قهرمان بازی است!
باید تلاش کنید تصویر برندتان را طوری شکل دهید که مخاطبان حس کنند قرار است برند شما این مشکلات را حل کند.
ارزش پیشنهادی شما، تفاوت کلیدی برند شما با سایر رقباست. شما باید روی این مزیت تمرکز کرده و سعی کنید آن را در تصویر برند خود در ذهن مخاطبان جای دهید.
به برندهای مورد علاقهتان فکر کنید. قطعا برای هرکدام حداقل یک خصوصیت یا مزیت در ذهنتان میآید که مختص همان برند است و در برندهای مشابه دیگر ندیدهاید!
شما برای انتخاب عناصر بصری برندتان (مثل لوگو، فونتها، بستهبندیها و …) باید طوری عمل کنید که مشتری را به سمت ارزش پیشنهادی شما سوق دهد.
به طور مثال: ارزش پیشنهادی برند شما این است که در یک بازار خشک و رسمی، شما تنها برندی هستید که با مشتری صمیمیت ایجاد میکنید. لازمه اینکار این است که شما فونت دوستانهتر استفاده کنید؛ یا در تبلیغاتتان، تصاویر راحتتر و دوستانهتری به نمایش بگذارید که نشان دهنده خصوصیت منحصر به فردتان باشد.
شما میتوانید از متخصصین بازاریابی کمک بگیرید و از آنها بخواهید برایتان یک کمپین بازاریابی طراحی کنند که هرچه بیشتر ارزشهای برند شما را در ذهن مخاطب ثبت کند.
اگر شما محصولات با کیفیتی ارائه میدهید و بقیه مراحل را هم درست طی کردهاید، تنها قدم باقیمانده این است که در انجام فرآیندهای ایجاد تصویر برند مثبت در ذهن مخاطبانتان استمرار داشته باشید؛ و صبر کنید تا تلاشهایتان نتیجه دهند.
زمانی که بتوانیم انگیزه خریدن محصولاتمان را در مخاطبان ایجاد کنیم، یعنی توانستیم یک تصویر مثبت اولیه از برندمان در ذهن آنها ایجاد کنیم. اینجاست که باید بقیه کار را به کیفیت محصولاتمان بسپاریم…
با افزایش تعداد محصولات مشابه در بازار و شدت گرفتن رقابتها، هر روز تصویر برند، به روشهای مختلف، ارزش و اهمیت خودش را به ما ثابت میکند. حالا دیگر، تنها با ایجاد یک تصویر برند قدرتمند و مطلوب است که میتوانید در این بازار شلوغ، خود را به مشتریها برسانید و کنارشان بمانید.
باید در نظر داشته باشید که همانطور که تصویر و ذهنیت مثبت از آدمهای اطرافتان یک شبه ایجاد نشده است، تشکیل یک تصویر برند مطلوب و ارزشمند هم خیلی سریع در ذهن مخاطبان نقش نمیبندد. شما باید به صورت مداوم این روند را تکرار کنید که از تصویر فعلی برندتان آگاه شده و در جهت ارتقاء آن پیش بروید. باید هر روز بیشتر تلاش کنید که تصور مردم از برند شما، همان چیزی باشد که شما از آن میبینید. تنها در این صورت است که میتوانید صاحب برندی باشید که مخاطبانش ذهنیتی خوبی از آن دارند!
سوالات متداول
تصور و ذهنیتی که افراد درباره برند دارند، تصویر برند نامیده میشود.
هرکاری سختیهای خودش را دارد ولی دور از دسترس نیست! شما با شناخت دقیق مخاطبین و طراحی یک استراتژی قدرتمند، میتوانید تصویر برند مطلوبی در ذهن مشتریان داشته باشید.
با تحقیق و نظرسنجی از مشتریان قدیمی و جدید، و حتی مشتری رقبایتان، میتوانید متوجه تصویر فعلی برندتان در ذهن مخاطبان شوید.
محتوای این بلاگ توسط کارشناسان تایید شده است.
با تشکر از شما برای زمانی که صرف مطالعه این محتوا کردید.
تیم تولید محتوا | آژانس خلاقیت نبض مارکتینگ
مطالعه بیشتر
02188948917
09390724676