چند وقت پیش، با یکی از بانوانی که در حوزه پوشاک زنانه، یک کسب و کار اینترنتی بسیار موفق داشتند، صحبت میکردیم. با وجود اینکه مدت زمان زیادی از شروع این کسب و کار نمیگذشت، و سرمایه زیادی هم صرف آن نشده بود، اما، نتایج حاصل از فروش شگفت انگیز بود! این بانوی موفق در بین سخنانش به یک نکته مهم اشاره کرد و آن این بود که “من در انتخاب اجناس فروشگاه، تنها به سلیقه خودم توجه نمیکنم و سعی میکنم، از زاویه دید مشتری در این باره تصمیم بگیرم”. این شخص بدون اینکه اطلاعی داشته باشد، در حال رعایت کردن یکی از مهمترین قواعد دنیای بازاریابی، به نام «پرسونا» بود.
۴ حوزه در بازاریابی وجود دارند که توجه به آنها برای کسب و کارها، حتی از نان شب هم واجبتر است! به سختی میتوان کسب و کاری را پیدا کرد، که به موفقیتهای بزرگی دست پیدا کرده، و در ۴ حوزه زیر شناخت کافی نداشته باشد. این موارد عبارتند از:
موضوع مورد بحث ما در این مقاله، مورد دوم یعنی شناخت مشتری یا مخاطب است. در واقع، مفهوم پرسونا به دلیل اهمیتی که شناخت مخاطب در دنیای رقابتی امروز دارد، به وجود آمده است.
اجازه بدهید این مطلب را با یک مثال ساده برای شما جا بیندازیم. خرید هدیه برای دیگران، همیشه دردسرهای مخصوص به خودش را داشته است. امان از آن زمانی که از طرف مقابل شناخت کافی هم نداشته باشید! نمیدانید او کیست، از چه چیزهایی خوشش میآید و چه چیزی برایش مناسب است. در نتیجه، سردرگمی و عدم اطمینانی که تجربه میکنید، واقعا کلافه کننده است!
اما برعکس آن نیز صادق است. زمانی را تصور کنید که میخواهید برای شخصی که مثل کف دست او را میشناسید، هدیه بگیرید. در این صورت، دقیقا میدانید که “به چه چیزهایی احتیاج دارد”، “سلیقهاش چیست”، “چه چیزهایی خوشحالش میکند” و “به هیچ وجه سمت کدام چیزها نباید بروید”. فکر میکنید در کدام حالت، احتمال اینکه شما هدیهی مناسبتری برای او خریده باشید، بیشتر است؟ پاسخ واضح هست: حالت دوم!
در مورد کسب و کارها هم به همین شکل است! هدیه شما به مخاطبانتان، محتوایی است که در سایتتان آپلود میکنید، کالایی است که به او عرضه میکنید و خدماتی است که در اختیارش قرار میدهید. به دست آوردن رضایت مشتریهایتان، در صورتیکه به خوبی آنها را شناخته باشید، راحتتر از آن چیزی است که فکرش را میکنید! در این حالت کاملا میدانید که مشتری شما “به چه محصول و خدماتی نیاز دارد”، “چه سوالاتی برایش به وجود آمده”، “چه محتوایی او را خوشحال میکند”، “سراغ چه محتوایی اصلا نباید بروید” و حتی “با چه لحنی باید با او صحبت کنید؟”
نکته مهم: بزرگترین تلهای که کسب و کارها را به خود گرفتار میکند، این است که تنها از دریچه دید خود به مسائل نگاه میکنند، نه مشتری!
پاسخ به این سوالها مانند چراغی که در یک اتاق تاریک روشن میشود، مسیر را برای شما شفاف میکند. در غیر این صورت، هر کاری که برای کسب و کارتان انجام میدهید، درست مانند راه رفتن روی تردمیل است! همانقدر خستهکننده و همانقدر بیهوده! شما تلاش میکنید، حتی شاید خیلی هم تلاش میکنید، اما به مقصد نمیرسید!
احتمالا تا الان سرنخهایی در مورد این که پرسونا چیست، به دست آوردهاید. پرسونا یک تصویر و کاراکتر خیالی، از مشتریان ایدهآل هر کسب و کار است. این شخصیت خیالی، دارای مجموعه ویژگیهایی است که شما فکر میکنید، اکثر مشتریانتان داشته باشند! به زبان سادهتر، پرسونا (Persona)، مشخص میکند که مشتری ایده آل شما کیست و چه ویژگیهایی دارد. با چه نیازها و چالشهایی روبرو است. چگونه زندگی میکند و چگونه تصمیم میگیرد.
شما به عنوان یک کسب و کار، باید بتوانید با این تصویر، ارتباط برقرار کنید. درست مثل دوستی که سالهاست او را میشناسید! باید در هر لحظه و در مورد هر تصمیم کوچک و بزرگی که میگیرید، او را در نظر داشته باشید.
پرسونا با عباراتی مانند پرسونای مشتری (Customer )، پرسونای خریدار(Buyer Persona)، پرسونای مخاطب (Audience Persona)، پرسونای بازاریابی (Marketing persona) شناخته میشوند. اما در هر صورت، کاربرد آنها یکی است. به کسب و کارها کمک میکند که بتوانند مخاطب را بهتر درک کنند، تا رضایت او را افزایش دهند. به این ترتیب، سرنخهای (lead) بیشتری جذب کرده و فروش خود را افزایش دهند.
نکته مهم: در صورتی که کسب و کار B2B دارید پرسونای شما یک کسب و کار است و در صورتی که کسب و کار B2C دارید پرسونای شما یک فرد است.
2.1 پرسونای مشتری (Customer Persona): این فرد، الزاما مصرف کننده نهایی نیست. برای مثال شخصی که از شما چیزی میخرد و به شخص دیگری میفروشد.
2.2 پرسونای مصرفکننده ( Consumer Persona): این شخص، مصرف کننده نهایی کسب و کار شماست.
حقیقت این است که مشتریان شما هیچ اهمیتی نمیدهند که محصولات و خدمات شما چقدر فوقالعادهاند! آنها تنها به نیازها و خواستههای خود توجه میکنند و تا زمانی که کسب و کار شما نتواند ارزشی برای آنها ایجاد کند، به راحتی شما را نادیده میگیرند! لازمه خلق ارزش برای مخاطب، شناخت دقیق او میباشد. تا زمانی که به خوبی کسی را نشناسید نمیتوانید بفهمید که چه چیزی برای او ارزش است! در واقع توجه به پرسونا، اینجاست که اهمیت پیدا میکند.
هر کسب وکاری با هر اندازهای و در هر حوزهای که داشته باشید، صرف بهینه منابع و هزینهها برای شما اهمیت دارد! زمانی که شما پرسونای مشتریتان را به خوبی میشناسید، میتوانید حدس بزنید که احتمالا در چه کانالهایی حضور دارند. بنابراین محتوای تبلیغاتی خود را درست به دست مشتری هدف میرسانید. این یعنی استفاده مفید از بودجه تبلیغات!
برای مثال اگر در کسب و کار خود چند تولید کننده محتوا داشته باشید، پرسونای مخاطب، همه این افراد را به یک سمت واحد حرکت میدهد. این جاست که قانون سینرژی یا همافزایی برای کسب و کار شما معجزه میکند!
قانون سینرژی میگوید:
زمانی که چند منبع با هم ترکیب میشوند و به یک جهت حرکت کنند، منبع جدیدی حاصل میشود که فراتر از حاصل جمع آنهاست. |
زمانی که اختلاف نظر پیش میآید، عقیدهای برتری دارد که تناسب بیشتری با پرسونا داشته باشد. این یعنی حذف فرد محوری و جایگزین شدن مشتری محوری.
با استفاده از پرسونا به راحتی این امکان را پیدا میکنید که فعالیتهای بازاریابیتان را شخصی سازی کنید. کاسبان قدیمی یک جمله معروف دارند که میگوید: “با هر شخص باید به زبان خودش حرف زد” این جا دقیقا منظور همین است. این مزیت، به خصوص زمانی که تعداد زیادی پرسونا دارید، بیشتر خودش را نشان میدهد. داشتن چند پرسونای متفاوت، این امکان را به شما میدهد که با هر گروه از مشتریان به شکلی مشخص رفتار کنید. برای مثال زمانی که قصد دارید تبلیغات ایمیلی یا پیامکی انجام دهید، به جای فرستادن یک پیام یکسان برای همگی، به هر گروه از مشتریان، پیام متناسب با خودشان را ارسال میکنید.
بسیاری از کسب و کارها را میشناسیم که دو برابر رقبایشان کار و تلاش شبانه روزی میکنند. کلی هزینه تبلیغات میدهند و انصافا هم دارای محصولات و خدمات خوبی هستند، اما نتایج حاصل از میزان فروششان واقعا ناامید کننده است! فکر میکنید مشکل کجاست؟ سخت کار کردن خوب است، اما همیشه کافی نیست. مهمتر از آن، هوشمندانه کار کردن است.
پرسونا فعالیتهای کسب و کار شما را بسیار هدفمند و هوشمندانه میکند. عدم توجه به همین یک نکته کوچک، اما مهم، خیلی از کسب و کارها را به ورشکستگی کشانده است! این مسئله آنقدر اهمیت دارد که باید پرسونای مخاطبتان را به اندازه شخصی که میخواهید با او زندگی کنید بشناسید!
یک پیشنهاد عملی: به شما پیشنهاد میکنیم تصویر پرسونا به همراه ویژگیهایش را در ابعاد مناسب چاپ کنید و در یک جای مناسب جلوی چشمتان قرار دهید. به این صورت هیچوقت او را فراموش نمیکنید. |
این مفهوم، توسط تمام اعضای تیم و در تمام مراحل کسب و کار استفاده میشود. از تیم طراحی محصول گرفته تا تیم تبلیغات و تولید محتوا.
هر کسب و کاری با هر وسعتی، برایش اهمیت دارد که نسبت به هزینه ای که می کند بهترین نتیجه را دریافت کند.
این موضوع به وسعت کسب و کار و تنوع مخاطبانتان، بستگی دارد.
پرسونای منفی افرادی را شامل میشود که دوست ندارید مشتری شما باشند؛ این افراد اهل خرید از شما نیستند و یکی از نشانههای آنها این است که انتظارات غیرواقعی دارند. شما میتوانید این افراد را به خرید ترغیب کنید، اما برای این کار باید هزینه زیادی صرف کنید. بازاریابان با شناخت این مشتریان، ارتباط خود را با آنها قطع میکنند و روی مشتریان ارزشمندتر که احتمال فروش در آنها بیشتر است، سرمایه گذاری میکنند.
در یک کلام، مشتریانی که روی اعصابتان هستند را شناسایی کنید، ویژگیهای آنها را تجزیه و تحلیل کنید، برایشان یک پرسونا بسازید و دیگر سمتشان نروید! این کار از اتلاف بودجه جلوگیری میکند و باعث میشود وقت و هزینه خود را در جای درستی صرف کنید.
قبل از اینکه سر اصل مطلب برویم، لازم است که یک نکته مهم را به شما گوشزد کنیم. در طراحی پرسونا داشتن دید واقع گرایانه بسیار مهم است! در حقیقت مهم نیست که شما چه حسی دارید، مهم این است که واقعیت چیست؟ پرسونای شما باید افرادی را شامل شود که واقعا قصد خرید دارند، نه آنهایی که شما دوست داشتید از شما خرید کنند! حتی اگر این پرسونا ویژگیهایی دارد که مورد پسند شما نیست، نباید در قضاوت شما تغییری ایجاد کند.
حالا به سراغ بحث اصلی میرویم: چگونه به پرسونای کسب و کارم را طراحی کنم؟ در 5 مرحله ساده، طراحی پرسونا را برای شما توضیح می دهیم. در 4 مرحله اول صرف تحقیق و کسب اطلاعات میشود و در مرحله 5 به پرسونای کسب و کارتان میرسید!
از هر روش و کانالی که میتوانید راجع به مشتری اطلاعات کسب کنید. اطلاعاتی مانند سن، جنسیت، محل زندگی، زبان، دین، علایق، میزان درآمد و هر اطلاعاتی که به او مربوط باشد، کمک کننده است. در ادامه بعضی از این روشها و کانالهای کسب اطلاعات را به شما معرفی میکنیم:
تا میتوانید از آنها سوال بپرسید و در صورت امکان با آنها قرار مصاحبه بگذارید و صحبت کنید.
اگر برای کسب و کارتان سایت دارید، ابزارهای تحلیلی مانند گوگل ترندز، گوگل آنالیتیکس و گوگل سرچ کنسول اطلاعات بسیار دقیق و کاملی را از رفتار مخاطب در اختیارتان قرار می دهند.
حتی اطلاعاتی که رقبا در سایت و یا شبکههای اجتماعی، از مشتریانشان منتشر میکنند نیز کمک کننده است.
باید بدانید که مشتریان بالقوه شما با چه مشکلات و چالشهایی روبرو هستند، چه موانعی بر سر راه آنها وجود دارد و چه چیزی باعث میشود نتوانند اهداف خود را محقق کنند. برای رسیدن به پاسخ این پرسشها، یکی از موثرترین راهکارها این است که سوالات و دغدغههای مشتریانتان را در وبسایت و شبکههای اجتماعی خود یا رقبا چک کنید.
در این مورد میتوانید با مسئولین بخش خدمات پس از فروش صحبت کنید.
اهداف مخاطب، نقطه مقابل مشکلات او میباشد. مخاطب شما چه اهدافی را دنبال میکند؟ این اهداف میتواند شخصی یا شغلی باشد. کسب اطلاع از هر دو کمک کننده است. توجه کنید که در این جا، هدف معرفی راهکار کسب و کار شما نیست و صرفا میخواهید با مشتری آشنا شوید.
در این مورد میتوانید با فروشندگان خود صحبت کنید. چون معمولا مشتریان خواستههایشان را با فروشندگان در میان میگذارند.
بعد از این که با دغدغهها و اهداف مشتری آشنا شدید، حالا نوبت آن میرسد که مشخص کنید کسب و کار شما برای حل مشکلات مشتری و رسیدن او به اهدافش چه راهکاری دارد. در واقع باید ببینید که کسب و کار شما، برای مخاطب چه سودی دارد! در این مرحله نکته ای که باید خیلی به آن دقت کنید، این است:
به جای تاکید روی راه حل خود، بر روی دردی که میتوانید از مخاطب دوا کنید و ارزشی که برای او خلق میکنید، تمرکز کنید. |
حالا نوبت آن است که تمام نتایج تحقیقات خود را کنار هم قرار دهید. سعی کنید نقاط تشابه و اشتراک آنها را استخراج کنید. در پایان جمع بندی، شما به پرسونای مربوط به کسب و کار خود خواهید رسید!
برای مثال پرسونای وبسایت آموزش دیجیتال مارکتینگ میتواند به شکل زیر باشد:
درست از زمانی که بتوانید با دید واقعگرایانه، بدون تعصب و از دید مشتری به کسب و کار خود نگاه کنید، معجزات پرسونا در کسب و کار خود را نیز خواهید دید. کار سختی بنظر میآید! نه؟ اما به شما قول میدهم که ارزشش را خواهد داشت. اینگونه، با صرف مقداری وقت و کمی فعالیت ذهنی و انجام یک تحقیق کوچک، نتایج فروشتان را متحول کنید! به شکلی که حتی خودتان هم باورتان نمیشود که رعایت همین یک نکته کوچک، بتواند کسب و کار شما را تا این اندازه زیر و رو کند!
سوالات متداول
پرسونا یک تصویر است. تصویری از یک شخصیت خیالی که دارای ویژگیهایی است که بیشترین شباهت را به مشتری ایدهآل شما دارد.
کسب و کارتان را هدفمند و هوشمند میکنند، همه اعضای تیم را به یک جهت مشخص میبرد، با استفاده از آن میتوانید فعالیتهای بازاریابیتان را برای هر مشتری شخصیسازی کنید و مهمتر از همه اینکه بوسیله پرسونا در منابع صرفه جویی میکنید.
تحقیق، تحقیق و باز هم تحقیق! هر چقدر بتوانید اطلاعات بیشتری درمورد مشتری داشته باشید، پرسونای دقیقتری طراحی میکنید.
محتوای این بلاگ توسط کارشناسان تایید شده است.
با تشکر از شما برای زمانی که صرف مطالعه این محتوا کردید.
تیم تولید محتوا | آژانس خلاقیت نبض مارکتینگ
مطالعه بیشتر