همه ما در طول زندگیمان برای یک بار هم که شده، جزئی از فرایند بازاریابی B2C بودهایم. تلویزیون را روشن میکنید و تبلیغات یک خوراکی که بسیار خوشمزه به نظر میآید را در آن میبینید. تصمیم میگیرید دفعه بعدی که به سوپر مارکت رفتید، حتما امتحانش کنید. شما به آن محصول جذب شدهاید. و این یعنی، بازاریابی B2C برای آن محصول به درستی انجام شده است!
اگر میخواهید به درک خوبی از بازاریابی B2C دست پیدا کرده و یاد بگیرید که چگونه آن را در کسب و کار خود پیاده کنید، این مقاله برای شما نوشته شده است.
در دنیای کسب و کار، کلمات مخفف زیادی وجود دارند. یکی از رایجترین آنها، B2C است. B2C مخفف Business To Consumer، به معنی “از کسب و کار به مصرف کننده” است. در واقع B2C نوعی از کسب و کار است.
قبل از پرداختن به بازاریابی B2C، ابتدا باید مطمئن شویم که کسب و کار ما از نوع B2C است. اما چگونه؟
شرکتهای B2C یک نشانه بسیار واضح دارند: به طور مستقیم و بدون واسطه با مصرفکنندگان ارتباط برقرار میکنند. در تعریف بالا به مصرفکنندگان اشاره کردیم. مصرف کنندگان همان شخصی هستند که با هدف استفاده از محصول آن را خریداری میکنند.
اما بازاریابی B2C چیست؟ هیچ شرکت B2C، نمی تواند بدون انجام بازاریابی دوام بیاورد. بنابراین بازاریابی B2C، فرآیند برقراری ارتباط مستقیم برند شما با مصرف کنندگان، با هدف فروش به آنهاست. به بازاریابی B2C، بازاریابی مصرفی نیز میگویند.
بازاریابی B2C مانند جادوگری است که یک شرکت را برای مخاطبان هدف خود، قابل مشاهده و جذاب میکند. |
حالا که با تعریف بازاریابی B2C آشنا شدیم، با چند مثال موافقید؟
یکی از بهترین روشهایی که ارتباط بین تولید کنندگان و مصرف کنندگان را به وجود میآورد، بازاریابی B2C است. در این قسمت با چند مثال از زندگی روزمره، به شما نشان میدهیم که چگونه بطور خواسته یا ناخواسته بازاریابی B2C روی شما تاثیر گذاشته است.
اگر میخواهید کسب و کار شما هم چنین تاثیری بر مخاطبانتان بگذارد، تا انتها با ما همراه باشید.
این مدل از کسب و کار، رایجترین نوع بازاریابی B2C میباشد. همانطور که از اسمش پیداست در این نوع کسب و کار B2C، کالا و خدمات کسب و کارها مستقیماً به مشتریان فروخته میشوند. از طریق فروشگاههای حضوری، وبسایت یا اپلیکیشن. این گروه به ۲ دسته تقسیم میشوند:
کسب و کارهایی هستند که خودشان کالایی را تولید کرده یا خدماتی را ارائه میدهند، خودشان هم آن را به دست مشتری میرسانند. بدون نیاز به کمک هیچ عمده فروش، خرده فروش و یا هر نوع واسطهی دیگری.
گروه دیگر، کسب و کارهایی هستند که محصولات دیگران را در انبار نگهداری کرده، و آنها را از طریق فروشگاههای سنتی یا آنلاین خود، به فروش میرسانند.
اینگونه کسب و کارها، تنها محصولات و خدمات را تبلیغ میکنند؛ اما مالک یا تولید کننده آنها نیستند. صرفاً به عنوان یک واسطه، خریداران را به فروشندگان وصل میکنند. آنها اطلاعاتی را درمورد محصولات موجود و جایی که مردم میتوانند آنها را خریداری کنند، جمع آوری کرده و گزینههای خرید را به صورت یکجا در اختیار مصرف کنندگان قرار میدهند. پلتفرمهایی مثل دیوار، شیپور و علیبابا از این نوع هستند.
این مدل از کسب و کارها از محتوای رایگان استفاده میکنند، تا بازدیدکنندگان به سایت جذب شوند. زمانی که بازدیدکنندگان به حد قابل قبولی رسیدند و ترافیک سایت افزایش یافت، شروع به فروش جایگاههای تبلیغاتی خود، و تبلیغ سایر کسب و کارها میکنند. سایتهای خبری چنین ساز و کاری را دنبال میکنند.
اینگونه کسب و کارها، گروهی از افراد را که علایق مشترکی دارند، بصورت آنلاین دور هم جمع میکنند و به بازاریابها و شرکتهای تبلیغاتی کمک میکنند که محصولات خود را به طور مستقیم برای مصرفکنندگان، تبلیغ کنند. این سایتها معمولاً هدف هر تبلیغ را بر اساس اطلاعات دموگرافیک یا جمعیتشناختی (شناخت کاربران بر اساس سن، تحصیلات، جنسیت و…) و موقعیت جغرافیایی کاربران مشخص میکنند.
کمی پیچیده شد نه؟ پس اجازه بدهید با یک مثال، این نوع از بازاریابی B2C را برایتان جا بیندازیم.
صفحه اینستاگرامی را در نظر بگیرید که در حوزه عکاسی فعالیت میکند. این صفحه به مخاطبانش آموزش میدهد که چگونه با کیفیتترین عکسها را ثبت کنند و چگونه لنز، دوربین و سایر تجهیزات مناسب خود را تهیه کنند. فکر میکنید مخاطبان این صفحه چه کسانی هستند؟ احتمالا علاقهمندان به عکاسی، عکاسان مبتدی، عکاسان حرفهای و هر کسی که به نحوی به این حوزه مرتبط است.این صفحه اینستاگرامی از نوع جامعه محور بوده، و بهترین کانال تبلیغاتی برای شرکتی است که تجهیزات عکاسی میفروشد.
اینگونه کسب و کارها، بابت این که اجازه دسترسی کامل به محل، محتوا، محصول و خدمات خود را به مشتریان دهند، از آنها هزینه دریافت میکنند. در کسب و کارهای آنلاین و وبسایتها، مشتریان تنها در ازای پرداخت مبلغی به عنوان حق اشتراک، میتوانند به محتوای کامل دسترسی داشته باشند. اگرچه ممکن است محتوای رایگان هم در آنها وجود داشته باشد، اما بیشتر محتوای سایت پولی و غیر قابل دسترس است. برای مثال:
B2C بازاریابی | B2B بازاریابی |
هدف بازاریابی، مصرف کنندگان نهایی هستند. محصولات و خدمات برای مصرف شخصی استفاده میشوند. مثل خریدهای روزانهای که برای منزلتان انجام میدهید. | هدف بازاریابی، کسب و کارها هستند. محصولات و خدمات B2B، توسط کسب و کارها استفاده میشوند. برای مثال، ماشین آلات و تجهیزات مورد نیاز تولید کنندگان. |
حجم خرید کم است. (البته لطفا حجم خرید هموطنان عزیزمان، بعد از شنیدن خبر گران شدن یک جنس را نادیده بگیرید!) | معمولا حجم خرید زیاد است. برای مثال، چند تُن آردی که یک کارخانه تولید نان فانتزی خریداری میکند را، با مقدار آردی که برای پختن یک کیک خانگی میخرید، مقایسه کنید! |
معمولا معاملات دارای قیمت کمتری هستند. برای مثال خرید میوه و مواد غذایی و یا یک تیشرت. البته همیشه استثنائاتی هم وجود دارد. خرید یک هواپیمای شخصی یا قایق تفریحی زیاد ارزان به نظر نمیآید. نه!؟ | معمولا معاملات، رقمهای بالایی دارند. چون خرید توسط کسب و کارهایی که بودجههای قابل توجهی دارند، انجام میشود! برعکس مصرف کنندگان که بودجههای محدودتری دارند. اما خریدهایی با قیمت کمتر هم ممکن است وجود داشته باشد. مثلا خرید لوازم اداری برای شرکت. |
اغلب چرخه خرید سریع و ساده است. مشتری ممکن است در همان لحظهای که با شما آشنا میشود، خرید خود را نهایی کند. | اغلب چرخه خرید طولانی و پیچیده است. از زمانی که یک مشتری با کسب و کار شما آشنا میشود، تا وقتی که به شما اعتماد کرده و از شما خرید کند، مدت زمان زیادی طول میکشد. |
تعداد تصمیم گیرندگان کمتر است. تا به حال شده برای انجام یک خرید ساده مثلا یک شلوار، ۱۲ نفر را برای تصمیمگیری همراه خود ببرید؟! (البته صرف نظر از خرید عروسی متولدین دهه ۴۰ و ۵۰!) | تعداد تصمیم گیرندگان بیشتر است. فرد تصمیمگیرنده معمولا یک نفر نیست. بنابراین خود باید قانع شده باشد تا بتواند افراد بالا دستی خود را قانع کند. |
ریسک خرید کمتر است. برای مثال، در صورتی که از طمع چیپسی که خریدهاید خوشتان نمیآید، به راحتی میتوانید آن را کنار بگذارید و یا تعویض کنید! اما آیا میتوانید به همین راحتی، خط تولید جدید کارخانه را عوض کنید؟! | خرید، ریسک اشتباه بالایی دارد. چون خرید اغلب در حجم و قیمتهای بالایی انجام میشود و در صورت اشتباه، تنها یک نفر ضرر نمیکند. |
خرید اغلب فرایندی احساسی است. احتمالا برای شما هم پیش آمده که برای خرید به فروشگاه بروید و با یک لیست از چیزهایی که شاید هیچ نیازی به آنها نداشتهاید، به خانه برگردید. | خرید اغلب با حساب و کتاب و منطق انجام میشود. سلیقه، احساس و نظرات شخصی آخرین چیزهایی هستند که در فرایند تصمیمگیری نقش دارند. |
خرید ممکن است فقط برای یک بار انجام شود. برای مثال اگر شما یک عطاری داشته باشید، احتمال این که مشتری، تنها یکبار از شما خرید کند، زیاد است. اما یک تولید کننده پوشاک، برای ادامه کارش، مدام به پارچه احتیاج دارد و یا یک مغازه فروش لوازم خانگی، برای اینکه خالی نماند، بطور مداوم به جنس احتیاج دارد. | فرایند خرید مستمر است. بازاریابی و فروش B2B، یک همکاری ادامه دار است. بنابراین در اینجا، خدمات پس از فروش اهمیت زیادی پیدا میکند. این تصور که با خرید مشتری، مسئولیت شما نسبت به او تمام میشود، ذهنیتی آسیبزننده است! در واقع پس از خرید، کار شما تازه شروع میشود؛ باید پای صحبتها و مشکلات او بنشینید و بهترین راه حل را برایش داشته باشید! |
نیازی به روابط گسترده نیست. اگرچه خوب است که یک فروشنده خرده فروش نیز، بتواند روابط خوبی با مشتریانش داشته باشد، اما این مسئله به اندازه بازاریابی B2B ضرورت ندارد. شما باید بتوانید با مشتریانتان روابط صمیمی ایجاد کنید نه روابط گسترده. | روابط با مشتریان گستردهتر است. چون خرید مستمر است و فقط یک بار از شما خرید نمیکنند. در بازاریابی B2B، باید بتوانید روابط انسانی خوبی با مشتریان ایجاد کنید؛ که با توجه به تعداد محدودتر مشتریان، کار سختی به نظر نمیآید. |
هدف از خرید، همیشه افزایش سود و نرخ بازگشت سرمایه نیست. بسیاری از اوقات ما محصولی را میخریم، صرفا به این دلیل که از آن خوشمان آمده است. به همین دلیل است که در B2C، باید سعی کنید که بازاریابی جنبه سرگرم کنندهتری داشته باشد. | خریدار دنبال بهره وری و افزایش نرخ بازگشت سرمایه (ROI) برای سازمانش است. در بازاریابی B2B، هر نوع سرمایه گذاری با هدف افزایش سود انجام میشود و باید توجیه مالی داشته باشد. |
مشتریان از آموزش استقبال میکنند، اما برای گرفتن تصمیم خرید نیاز چندانی به آن ندارند. درست است که اطلاعات به تصمیمگیری بهتر آنها کمک میکند، اما بدون آن هم میتوانند خرید کنند. | مشتریان معمولا سطح تحصیلی و حرفهای بالایی دارند و به دنبال آموزش و اطلاعات هستند. در بازاریابی B2B، تخصص حرف اول را میزند! باید اطلاعات خوبی راجع به محصولات و خدماتتان داشته باشید. |
ما در یک مقاله جداگانه به طور کامل درباره بازاریابی B2B صحبت کردهایم. اگر میخواهید اطلاعات بیشتری در این باره داشته باشید، به شما پیشنهاد میکنیم این مقاله را بخوانید.
اولین مورد این است که همیشه به حرفهای مخاطبانتان گوش دهید. آنها را در رسانههای اجتماعی زیر نظر داشته باشید، برایشان نظرسنجیهای ایمیلی ارسال کنید و حتی با آنها تماس بگیرید. تا متوجه شوید که مخاطبانتان چگونه به کسب و کار شما نگاه میکنند. این به شما کمک میکند، محتوای بازاریابیتان آنقدر قوی باشد که تا مدتها سر و صدا به پا کند!
امروزه مصرف کنندگان از برندها میخواهند که پردهها را کنار بزنند و بیشتر در مورد آنچه که در پشت صحنه کسب و کارشان اتفاق میافتد، برایشان به اشتراک بگذارند. این، همان حس شفافیت و اصالتی را به وجود میآورد، که این روزها بسیاری از خریداران هنگام خرید به دنبال آن هستند.
نکته دیگر این است که عقب کشیدن پردهها اغلب به برند شما کمک میکند، تا با مخاطبانتان ارتباط بیشتری داشته باشید. سعی کنید پشت صحنه کسب و کار خود را به مخاطبانتان نشان دهید. البته تا آن جایی که امکانش هست و برای مخاطبانتان جذابیت دارد!
برای مثال اگر طراح لباس هستید، میتوانید از چیزی که الهام بخش شما در طراحی بوده صحبت کنید. اگر تولید کننده هستید، میتوانید از نحوه تولید و بسته بندی محصولاتتان ویدیو تهیه کنید. اگر خدماتی را ارائه میدهید، میتوانید با همکارانی که پروژه مشتریان را انجام میدهند مصاحبه کنید. خلاصه هر چیزی که در پشت پرده کسب و کارتان اتفاق میافتد و فکر میکنید که صمیمیت شما و مشتریانتان را بیشتر خواهد کرد.
شما میتوانید دانش یا مهارت خود را نیز، به این روش بازاریابی کرده و بفروشید. دقیقا به چه شکل؟ به شکل دورههای آموزشی یا دریافت حق عضویت! قطعا در این صورت مشتریان، محصول شما را از قفسههای فروشگاه بر نمیدارند. تفاوت اصلی در این است که بخش عمدهای از ارتباط شما با مشتریانتان، به شکل آنلاین اتفاق میافتد. در این صورت شما باید به مشتریان بالقوه خود آموزش دهید، که چگونه محصول آموزشی شما زندگیشان را متحول خواهد کرد.
در بازاریابی B2C باید طوری با مشتری ارتباط برقرار کنیم، که هنگام خرید از ما احساس راحتی کند. این احساس خوب، باعث میشود که فرایند خرید خود را تکرار کند؛ آن هم نه فقط یک بار، بلکه بارها و بارها. برای مثال میتوانید با یک تخفیف هر چند جزئی، در آنها انگیزه خرید ایجاد کنید و یا حتی با گذاشتن یک یادداشت کوچک در بسته بندی محصولشان، لبخند به لبشان بیاورید.
انسان موجودی احساسی است. هر چقدر هم که خود را انسانی منطقی بدانیم، در بسیاری از اوقات احساسات، برداشتها و تجارب قبلی ما گوی سرعت را از منطق میربایند و زودتر از آن که منطق ما باخبر شود، بر تصمیم ما اثر میگذارند. بنابراین مهم است بدانیم مشتریان تحت تاثیر چه نیروهای درونی هستند و در نتیجه چطور بر تصمیم گیری آنها به نفع خودمان اثر بگذاریم.
خب، تا این جا همه چیز ساده به نظر میآید. نه؟! اما آیا در واقعیت، به کارگیری بازاریابی B2C به اندازه تعریف آن آسان است؟ باید به شما بگوییم خیر. اجازه دهید برگردیم به مثالی که در ابتدای مقاله برای شما آوردیم. برای این که شما تبلیغات آن خوراکی خوشمزه را مشاهده کنید و تصمیم به خرید بگیرید، یک تیم بازاریابی B2C مدتها برنامهریزی و تلاش کردهاند. صاحبان کسب و کار فاکتورهای زیادی را -درست مثل قطعات پازل- کنار هم قرار میدهند، تا به استراتژی بازاریابی B2C برسند که واقعا برای کسب و کارشان جواب میدهد.
همانطور که در بخشهای قبلی به آن اشاره کردیم، در بازاریابی B2C خواست مشتری حرف اول را میزند. یکی از مواردی که جذب مشتری را برای شما، و استفاده از محصول را برای مشتریان بسیار آسان میکند، تولید محتواست. در بازاریابی B2C، محتوایی که تولید میکنید باید مطابق با نیاز مشتری و تا حد خوبی سرگرمکننده باشد. انتشار منظم محتوای باکیفیت، نتایج بازاریابی B2C شما را متحول میکند.
با وجود اینکه مدت زمان زیادی از به وجود آمدن این روش بازاریابی میگذرد، نه تنها از کار نیافتاده، بلکه همچنان یکی از موثرترین روشهای بازاریابی B2C به شمار میرود. نکتهای که در این روش باید به آن توجه کنید، این است که حواستان باشد در استفاده از آن زیادهروی نکنید. این کار مخاطب را آزرده کرده و برای کسب و کار شما نتیجه منفی خواهد داشت.
یکی از بهترین بسترها برای این که پیام بازاریابی کمپین B2C خود را به دست مخاطب برسانید، شبکههای اجتماعی هستند. صمیمیت در شبکههای اجتماعی بیشتر است و به همین دلیل بهتر میتوانید اعتماد مخاطب را جلب کنید.
یکی از بهترین استراتژیهای بازاریابی B2C، سئو میباشد. اما چرا؟ چون شما را، در صدر نتایج موتورهای جستجو میبرد. به این صورت، مشتری شما پس از سرچ کردن کلیدواژههای مربوط به کسب و کارتان، با سایت شما مواجه میشود. این موضوع، احتمال جذب مشتری را بسیار افزایش میدهد. در صورتی که در رابطه با سئو سوالی برایتان پیش آمده میتوانید از مشاوره رایگان متخصصان نبض مارکتینگ استفاده کنید.
میدانید چه زمانی میتوانید در صنعت خود حرف اول را بزنید؟ زمانی که از رقبایتان جلوتر باشید. اما راز پیشرو بودن نسبت به رقبا چیست؟ این است که زودتر از آنها از دنیای اطرافتان باخبر شده و بدانید که در آن چه میگذرد. به همین دلیل ما در این قسمت، به روزترین روشهای بازاریابی B2C در سال ۲۰۲۳ را برای شما آوردهایم.
در سال ۲۰۲۳…
سوالات متداول
نوعی از کسب و کار است، که در آن مصرفکنندگان مستقیماً کالا یا خدمات را دریافت میکنند.
پایه و اساس یادگیری علم بازاریابی B2C درک رفتار مصرف کننده است. چون در نهایت قدرت دست مشتری است و اوست که تصمیم میگیرد آیا ما را انتخاب کند یا دیگران را.
بازاریابی B2C به صورت مستقیم، به صورت واسطهای، تبلیغ محور، جامعهمحور و کارمزد محور.
محتوای این بلاگ توسط کارشناسان تایید شده است.
با تشکر از شما برای زمانی که صرف مطالعه این محتوا کردید.
تیم تولید محتوا | آژانس خلاقیت نبض مارکتینگ
مطالعه بیشتر
02188948917
09390724676