تا به حال درباره “برندینگ” یا همان “برندسازی” مطلبی خواندهاید؟ خیلی طبیعی است که این مفهوم، حتی بعد از اینکه دربارهاش مطالعه میکنید، کمی سخت به نظرتان بیاید!
درباره معنای کلمه برندینگ، سردرگمیهای زیادی وجود دارد؛ چه برسد به اجزای آن! مهمترین دلیلش هم این است که نمیتوان یک پاسخ واحد به این سوال داد، که برندینگ دقیقا چیست؟!
دیکشنری کمبریج میگوید:
برندینگ، عملی است که به یک شرکت نمادی خاص میدهد تا محصولات (کالا یا خدمات) خود را تبلیغ کند.
شاید روزهای اول که بشر با برند و برندسازی آشنا شده بود، این تعریف درست به نظر میرسید؛ اما این روزها، برندسازی، خیلی فراتر از چنین تعریفهایی رفته است!
شاید بهتر باشد قبل از اینکه سراغ آشنایی با “برندینگ” برویم، اجازه دهید به شما چند تصور اشتباه دربارهٔ برندسازی را با هم بررسی کنیم.
تصورات اشتباه درباره برندینگ
یکی از بزرگترین چالشها در درک برندینگ، مفاهیمی است که با آن اشتباه گرفته میشوند. اگر میخواهید خوب بفهمید “برندینگ چیست”، شاید بهترین کار این باشد که اول متوجه شویم “چه چیزهایی برندینگ نیست”!
شما با دانستن همین موضوع، از خیلیها جلوتر هستید.
۱- برندسازی، ساخت لوگو نیست!
شرکتهایی که خدمات برندینگ انجام میدهند، حتما این جمله را زیاد شنیدهاند که “من میخواهم برندسازی انجام دهم. میتوانید یک لوگو برای من طراحی کنید؟!” البته اگر راستش را بخواهید مقصر، شرکت نیست. مقصر اصلی بسیاری از وبسایتها هستند که ادعا میکنند برای شرکت شما برندسازی میکنند؛ ولی در نهایت تنها کاری که انجام میدهند، طراحی لوگو برای برند شماست! خب طبیعی است که مردم گیج شوند.
واقعیت این است که طراحی لوگو، تنها یکی از جنبههای متعدد فرآیند برندسازی است. در حقیقت همان قسمت کمی از کوه یخ است، که از آب بیرون آمده و برای همه قابل دیدن است.
۲- برندسازی، هویت بصری برند نیست!
در حالیکه هویت بصری یک برند و زیبا بودن طراحیهای کلی آن در بسترهای متفاوت، نقش کلیدی در برندسازی موثر دارد، ولی زیباترین طرحها هم نمیتوانند تجربه بد مشتری را جبران کنند! باید بدانید برند، خیلی فراتر از هویت بصریاش است. – از مدیریت گرفته تا ارتباطات.
۳- برندسازی، تبلیغات نیست!
البته این موضوع کاملاً درست است که برندسازی، به تبلیغات مرتبط است. اگر به تاریخچه برندینگ نگاه کنیم، پروژههای برندسازی، اکثرا توسط شرکتهای تبلیغاتی بزرگ انجام میشدند. اما برندسازی، رشد و توسعه زیادی داشته است. این موضوع، ما را ملزم میکند که برای برندینگ کسبوکارمان، حتما از یک متخصص در این حوزه کمک بگیریم. متخصص کسی است که با بررسی ابعاد مختلف، نحوه و زمان تبلیغات را به عنوان جزئی از فرآیند برندینگ، برنامهریزی میکند.
علاوه بر آن، تبلیغات، معمولاً بر دستاوردهای کوتاهمدت متمرکز است؛ و بر یک جنبه خاص مانند کیفیت یا قیمت محصول تأکید میکند. مانند افزایش فروش یک محصول، در یک بازه زمانی معین. درحالیکه برندسازی جامعتر بوده و تقریباً تمام ابعاد کسبوکار را در بر میگیرد.
تبلیغات، فرآیند ترغیب افراد به خرید از برند است.
۴- برندینگ و مارکتینگ یک مفهوم نیستند!
هرچند سه مفهوم تبلیغات، مارکتینگ و برندینگ، همگی به هم مرتبط هستند، اما در مقایسه با برندسازی، بازاریابی و تبلیغات به هم نزدیکتر بوده و اهدافشان اکثرا مشخص و قابل اندازهگیری است. تبلیغات، بر وادار کردن مردم به خرید تمرکز دارد و بازاریابی، به گسترش روابط بین برندها و مخاطبانشان. با اینکه این ارتباطات، نقشی کلیدی در ایجاد برند ایفا میکند، ولی باید تفاوت این دو مفهوم را در نظر داشت!
۵- برندسازی، تنها مختص به شرکتهای بزرگ نیست!
از آنجا که بیشتر برندهایی که سر زبانها افتادهاند و دربارهشان صحبت میشود، برندهای بزرگ جهان هستند، جای تعجب نیست که اکثر مردم تصور کنند برندسازی، مختص شرکتهای بزرگ است.
میتوان از این زاویه هم به قضیه نگاه کرد که کسبوکارهای بزرگ، از برندسازی خوب برای رشد و حفظ موقعیت خود در بازار استفاده میکنند و به همین دلیل است که مردم آنها را میشناسند!
ولی واقعیت این است که همان اصول برندسازی در مورد شرکتهای بزرگ، در شرکتهای کوچک هم اعمال میشود. تنها تفاوت این است که برندینگ، در آن کسبوکارها پیچیدهتر بوده و مدیریت سختتری هم دارد.
۶- برندسازی، کم ارزش نیست!
خیلی از کسبوکارها، به محض اینکه هزینههای برندسازی را متوجه میشوند، به ارزشهای آن برای کسبوکارشان شک میکنند! راستش را بخواهید هنوز خیلی از مردم تصور میکنند برندینگ برای کسبوکارشان بازگشت مالی ندارد و یک ارزش واقعی (شما بخوانید پول)، برای سازمانشان ایجاد نمیکند!
ولی واقعیت این است که آنها این واقعیت را فراموش میکنند که یک برند قوی، دارایی بسیار بزرگی است!
با یک برندینگ درست و حسابی است که شما دیده میشوید و محصولتان فروخته میشود. همچنین، سرمایهگذاران و کارمندان با استعداد، همیشه ترجیح میدهند با شرکتی همکاری کنند که برند آن، از جایگاه خوبی برخوردار باشد!
۷- برندسازی، بر فروش بی تاثیر نیست!
اگر میخواهید کمی بیشتر بفروشید، بازاریابی یا تبلیغات انجام دهید. ولی اگر می خواهید افرادی که آن محصولات را خریدهاند، دوباره از شما خرید کنند و سراغ رقیبانتان نروند، باید برندسازی انجام داده و وفاداری مشتری به برند را ایجاد کنید.
البته اینکه تعیین کنیم برندینگ تا چه حد بر فروش تاثیر مستقیم دارد، ممکن نیست. برندینگ، تا حد زیادی بر اعتماد به شرکت، شناخت و درک بیشتر مشتری از کسبوکار مربوط است.
خب! تا اینجا درک خوبی از این موضوع پیدا کردهایم که برندسازی، چه چیزهایی نیست! بهتر است حالا به این بپردازیم که برندسازی چیست؟
برندینگ چیست؟
اگر به طور خلاصه، “برند” را تصوری تعریف کنیم که مردم از کسبوکار شما دارند، “برندسازی” به زبان ساده، فرآیند ایجاد و مدیریت این ذهنیت است.
میدانید این ذهنیت چطور به وجود میآید؟ افراد، تمام تجربیاتی که در گذشته از برند شما داشتهاند را با انتظاراتی که از عملکرد شما در آینده دارند، ترکیب میکنند، تا ذهنیت خود را از برند شما تشکیل دهند.
تجربیات گذشته میتواند هرچیزی باشد! میتواند شامل تجربه استفاده از محصول شما یا حتی یک نگاه کلی به وب سایتتان باشد. حتی میتواند بازدید از فروشگاه فیزیکی شما یا تعامل با کارکنانتان باشد.
واقعیت این است که تجربیات آنها، در حقیقت واکنشی عاطفی است که به عنوان خاطره مثبت یا منفی از کسبوکار شما، در ذهنشان ثبت میشود. انتظاراتشان هم بر اساس همین تجربهها یا مطالبی که از برند شما خوانده یا شنیدهاند به وجود میآید!
اینکه شما چطور میتوانید برای مردم ذهنیت بسازید، دقیقا همان برندسازی است!
برندینگ میتواند یک چارچوب محکم، برای توسعه و رشد کسبوکارتان باشد.
هویت برند چیست؟
تعریف هویت برند گامی مهم در مسیر برندسازی است و پایه ای است که تمام جنبه های دیگر برند شما روی آن ساخته می شود. بدون هویت برند مشخص کسبوکار فاقد جهت و ثبات میشود؛ در این صورت ایجاد یک برند ماندگار دشوار است.
برای تعریف هویت برند خود، باید با درک ارزش پیشنهادی منحصر به فرد کسبوکارتان و آنچه شما را از رقبای متمایز میکند، شروع کنید. از خود بپرسید: جوهره برند شما چیست؟ برای چه چیزی می خواهید شناخته شوید؟ این فرایند شامل کاوش عمیق در ارزش ها، ماموریت و چشم انداز برند شماست.
در مرحله بعد، باید مخاطبان هدف خود را در نظر بگیرید: آنها چه کسانی هستند؟ نیازها، خواستهها و آرزوهای آنها چیست؟ درک مخاطبان هدف به شما کمک میکند پیامهای تجاری و عناصر بصری برندتان را تنظیم کنید تا در سطح عمیق تری با آنها ارتباط بگیرید.
هنگامی که درک واضحی از ماهیت برند خود و مخاطبان هدفتان داشتید، زمان آن میرسد که شخصیت و صدای برند خود را بسازید و به این سوالات پاسخ دهید: آیا شما بازیگوش و سرگرم کننده هستید یا حرفه ای و مقتدر؟ سپس به لحن و زبانی که برای برقراری ارتباط با مخاطبان خود استفاده خواهید کرد، فکر کنید. این زبان و لحن کدام خواهد بود: محاوره، رسمی یا دوستانه؟
حالا نوبت به عناصر بصری می رسد؛ مانند لوگو، پالت رنگ، تایپوگرافی و تصاویر! این عناصر نقش مهمی در تعریف هویت برند شما دارند. این عناصر باید با شخصیت برند شما هماهنگ باشند و پیام مورد نظر شما را به طور موثر منتقل کنند.
با تعریف هویت برند خود، زمینه ایجاد یک برند قوی و به یاد ماندنی را فراهم می کنید. هویت برند مانند یک قطبنما عمل می کند که اقدامات، پیام ها و طراحیهای برند شما را هدایت می کند. در ادامه بهصورت جزئیتری به مراحل ساختن برند میپردازیم.
چارچوبِ محکمِ برندینگ!
یک چارچوب در مرحله اول، باید مجموعهای از ارزشها باشد که شما و سازمانتان را هدایت میکند.
ارزش، اصول و قوانینی هستند که مبنای تفکرات ما را تشکیل میدهند.
این ارزشها، باید بر هرکاری در کسبوکارتان انجام میدهید، تاثیر بگذارند. در این صورت است که تمام قسمتهای کسبوکار شما، یکپارچه میشود.
بگذارید با یک مثال برایتان توضیح دهیم. تصور کنید قسمتهای مختلف کسبوکار شما، اعضای گروه سرودی هستند که وقتی میگویید همه با هم سرود بخوانند، هرکس اولین شعری که به خاطر دارد را شروع میکند. در این وضعیت که هرکس شعر خودش را میخواند، گروه سرود کسبوکارتان به هم ریخته و شلوغ است. در ضمن، صدای شما به هیچجا نمیرسد. یک روز تصمیم میگیرید مربی سرودی به نام برندینگ استخدام کنید تا کسبوکارتان را از این اوضاع اسفناک نجات دهد!
برندینگ، به تمام اعضای گروه یاد میدهد که یک سرود مشخص و خاص را، هم صدا و دقیق بخوانند. این موضوع باعث میشود تا همه هماهنگ شوند و صدای کسبوکارتان، به گوش همه برسد. این کار، دقیقا کاری است که برندینگ با کسبوکار شما میکند!
فکر میکنیم برایتان واضح شده است که برندینگ چه تاثیری بر کسبوکارتان دارد. با این حال بد نیست تا بیشتر با مزایای آن آشنا شویم.
چرا برندسازی اهمیت دارد؟
برندینگ، هدف شما را روشن و واضح میکند.
هدف این است که بتوانید طوری باشید که توجه مردم را به خودتان جلب کرده و کاری کنید که بر شما تمرکز کنند. این موضوع به شما قدرت میدهد.
برندینگ به شما اعتبار میدهد.
برندینگ باعث میشود کسبوکار شما، هر روز بیش از پیش دیده شود. این دیده شدن، باعث تقویت جایگاه شما در بین شرکتهای رقیب شده و اعتبارتان را بالا میبرد.
برندسازی باعث جذب سرمایهگذار میشود.
برندینگ، آگاهی و توجه نسبت به کسبوکار را افزایش میدهد!
ما در نبض مارکتینگ، مقالهای مجزا درباره آگاهی از برند داریم، که اگر به این حوزه علاقمند هستید، پیشنهاد میکنیم حتما آن را مطالعه کنید.
هدف نهایی از برندینگ، ایجاد تعادل مناسب بین “اطلاعاتی است که از کسبوکار ما به مشتری داده شده” و چیزی که “مشاهده” و “تجربه” میکند.
اصول برندینگ
در این بخش از مقاله به سراغ اصول برندینگ میرویم و بهصورت اجمالی اصول اولیه ای که شما باید در برندینگ رعایت کنید را نام میبریم. اگر میخواهید بهصورت کامل با این اصول آشنا شوید، پیشنهاد میکنیم مقاله «اصول برندینگ» را مطالعه کنید.
- وجه تمایز و برتری خود با کسبوکارهای مشابه را پیدا کنید و آن را به مخاطبان هدف معرفی کنید.
- در تمام فرایند برندینگ هویت برندتان را در نظر داشته باشید.
- بهدنبال جذب مخاطبان هدف خود باشید.
- داستان برند خود را بیشتر از محصولاتتان تبلیغ کنید! زیرا داستان با مخاطبان شما ارتباط احساسی برقرار میکند و موجب میشود طرفدار برند و در نهایت محصولات شما شوند.
- دغدغهٔمخاطبان هدفتان را بشناسید.
- باورهای مشترک مخاطبان را بشناسید و از این باورها برای برقراری ارتباط بهتر با آنها استفاده کنید.
- دغدغههای آیندهٔ مشتریان خود را حدس بزنید؛ یعنی روند زندگی مشتریان خود در چند سال آینده را بررسی کنید و مشکلاتی که این افراد با آنها برخورد میکنند را شناسایی کرده و راه حل مشکلاتشان را پیدا کرده و به عنوان محصول ارائه دهید.
- تلاش کنید مخاطبان هدف را دربارهٔ برند و محصولات خود کنجکاو کنید؛ مثلا کاری کنید که مشتری دربارهٔ استفاده از یکی از محصولات شما کنجکاو شود و بخواهد بداند آیا این محصول به درد او میخورد یا نه؟
- یادتان باشد که قهرمان داستان و برند شما مخاطبان هدفتان هستند نه شما! این حس را به مخاطب منتقل کنید که آنها فوقالعاده هستند و لیاقت محصولات باکیفیت شما را دارند.
- شما به عنوان یک کسبوکار میخواهید مشتری شما را با چه ویژگی بشناسد؟ جواب این سوال را پیدا کنید (مثلا کیفیت کالا و خدمات، مزهٔ خوب و بهیادماندنی) و در تمام مراحل برندینگ آن را تبلیغ کنید.
مراحل برندینگ
این فرایند شامل مراحل مختلفی برای تثبیت و تقویت هویت یک برند در بازار است. مراحل ساخت برند برای ایجاد آگاهی از برند، ایجاد اعتبار و تقویت وفاداری مشتری ضروری است. کسبوکارها با انجام این مراحل میتوانند بهصورت قدرتمند در صنعت خود حضور پیدا کرده و برای ایجاد روابط بلندمدت با مشتری برنامه ریزی کنند؛ یعنی بهزبان ساده شما برای داشتن کسبوکاری موفق باید این مراحل را بهدقت دنبال کنید.
جهت کسب اطلاعات بیشتر مقاله آموزش مراحل برندسازی را مطالعه کنید.
عناصر برندینگ
برندینگ عناصری دارد که در شکل زیر برایتان نشان دادیم:
نامی که برند را به آن میشناسند. (Brand Name) |
هویت برند و چیزی که برند میخواهد مردم دربارهاش فکر کنند. (Brand Identity) |
چیزهایی که برند را تداعی میکنند. (Brand Association) |
درک یا تصویر برند در ذهن مردم. (Brand Image) مقاله تصویر برند |
شخصیت یا ویژگی انسانی که به برند نسبت داده میشود. (Brand Personality) |
آگاهی یا میزان آشنایی مردم با برند (Brand Awareness) |
شناخت برند از طرف مردم (کمی بیشتر از آگاهی داشتن) (Brand Recognition) |
صدا و نحوه سخن گفتن برند با مردم (Brand Voice) |
تجربه مردم از برند (Brand Experience) |
صفات و ارزشهای اصلی برند (Brand Attributes) |
جایگاهیابی برند در مقایسه با رقبا (Brand Positioning) |
ارزش برند فارغ از محصولی که ارائه میدهد (Brand Value) |
ارزش ویژه برند یا تاثیری که برند در خرید محصولاتش دارد (Brand Equity) |
توانایی مشتریان در بخاطر آوردن برند (Brand Recall) |
نقاطی که برند و مشتری با هم تعامل دارند (Touch Points) |
مدیریت و مراقبت از برند (Brand Management |
پیام برند (Brand Message) |
سفیر برند (Brand Ambassador) |
توسعه و بسط برند (Brand extension) |
شکاف یا فاصله برند بین وعدهها و عملکرد (Brand gap): |
داستان و تاریخچه برند (Brand Story) |
وعدهای که برند به مشتری میدهد (Brand Promise) |
فرهنگ و باید و نبایدهای برند (Brand Culture) |
انواع برندینگ را بشناسید!
انواع برند به گونههای مختلفی که یک شرکت یا سازمان میتواند هویت خود را در بازار تعریف کند، اشاره دارد. هر نوع برند بر اساس ویژگیها، مخاطبان هدف، و استراتژیهای بازاریابی متفاوتی شکل میگیرد. در ادامه به چند نوع رایج برنیدنگ اشاره میکنم:
۱. برندینگ محصول (Product Branding)
این نوع برندینگ معمولاً روی یک محصول خاص متمرکز است و تلاش میکند تا ویژگیهای منحصربهفرد و کیفیت آن محصول را به مشتریان نشان دهند. برندهای مشهوری مانند کوکاکولا، نایکی، و اپل از این نوع برندینگ برای تبلیغ محصولاتشان استفاده میکنند.
۲. برندینگ خدمات (Service Branding)
این نوع برندینگ تمرکز خود را بر ارائه خدمات قرار میدهند و میخواهد در مشتریان خود حس اعتماد و وفاداری را ایجاد کند. کسبوکارهایی که خدماتی برای ارائه دارند را در نظر بگیرید؛ بهعنوان مثال شرکتهای هواپیمایی، بانکها و شرکتهای بیمه!
۳. برندهای شخصی (Personal Branding)
این نوع برندینگ روی فردی خاص متمرکز است. برندینگ شخصی اغلب توسط افراد مشهور، سیاستمداران و کسانی که میخواهند شناخته شوند به کار گرفته میشود؛ این نمونه از برندینگ براساس شخصیت، دستاوردها، و ویژگیهای فرد مورد نظر شکل میگیرد.
۴. برندهای شرکتی (Corporate Branding)
همانطور که از نام این نوع از برندینگ پیدا است؛ برندینگ شرکتی به تصویر کلی و شهرت یک شرکت در بازار هدف میپردازد. برندینگ شرکتی معمولاً برند آن شرکت را نماینده فرهنگ، ارزشها و هدف کلی شرکت قرار میدهد و میخواهد مخاطبان هدف آن شرکت را با ارزشها و اهدافش بشناسند.
۵. برندهای جئوگرافیک (Geographic Branding)
این نوع از برندینگ با یک مکان جغرافیایی خاص مرتبط است؛ برندینگ جئوگرافیک از رابطه برند و مکان جغرافیایی مورد نظر برای تقویت هویت برند استفاده میکند. بهعنوان مثال دارجیلینگ منطقهای در هند است که نام آن روی نوع خاصی از چای هم گذاشته شده است.
۶. برندهای اینترنتی (Online Branding)
این نوع برندینگ عمدتاً تنها در فضای آنلاین فعالیت میکنند و از رسانههای دیجیتال برای ارتباط با مشتریان و بازاریابی استفاده میکنند؛ مثلا به سایت آمازون دقت کنید. در ابتدا آمازون تنها یک سایت کوچک بود که به افراد اجازهٔ خرید و فروش اجناس خود را میداد و امروزه آمازون بهعنوان یکی از بزرگترین کسبوکارهای دنیا شناخته میشود.
پنج مشکل اصلی در فرآیند برندسازی
مشکلات زیر از جمله اصلی ترین مشکلات حین فرآیند برندسازی میباشد:
۱- انتظارات غیر واقعی
یکی از مسائلی که میتواند فرآیند برندسازی را از همان ابتدا مختل کند، داشتن ایدههای غیرواقعی یا نامشخص درباره فرآیند برندینگ است. اگر خوب درباره برند بدانید و متخصص خوبی برای اینکار در کسبوکارتان داشته باشید، قطعا جلوی این مشکل را میگیرد!
۲- نداشتن صبر
در برندسازی، نمیتوان عجله کرد! مطمئن شوید که زمان، ظرفیت و انرژی لازم برای فرآیند برندینگ را دارید. بعد برندسازی را شروع کنید.
این مهم است که ایمان داشته باشید برند شما موفق خواهد بود؛ و مهمتر این است که در طول فرآیند به این باور متعهد باشید و از همهی اینها مهمتر، اینکه صبر داشته باشید!
۳- ترس از خرج بودجه برای برندینگ
ترس از خرج کردن بیش از حد، طبیعی است! ولی باید بتوانیم موقعیت و نیاز را در کسبوکارمان تشخیص دهیم. البته اکثر این ترسها، بر اساس تجربیات منفی همکاری با متخصصین اشتباه به وجود آمدهاند.
بودجه را میتوان در ابتدای پروژه، با برنامهریزی دقیق و هزینهیابی روشن، معین کرد.
۴- تفاوتهای خلاقانه
این احتمالاً یکی از مهمترین چالشهاییست که در طول برندینگ با آن مواجه میشوید.
برندسازی، یک کار خلاقانه است؛ و زمانی که چندین نفر در تصمیمگیری برای برندینگ کسبوکارتان دخیل هستند، ممکن است تفاوت نظرهایی به وجود بیاید.
علاوه بر آن، ممکن است با شرایطی مواجه شوید که مشتری، هویت بصری شما را دوست نداشته باشد. از ما میپرسید، این مشکل بزرگتری است!
۵- محافظه کار بودنِ بیش از حد
موضوع مهمی که میتواند استارتآپها و کسبوکارها را زمین بزند محافظه کار بودن است.
متأسفانه افرادی که شرکت خود را با خون دل ساختهاند، اغلب با کسبوکارشان مانند فرزندان خود رفتار میکنند! البته این کاملاً قابل درک است. اما زمانی که افراد بیش از حد به چارچوب کسبوکارشان وابسته میشوند، این وابستگی منجر به مقاومت آنها در برابر هر نوع تغییر شده و در نتیجه، از پیشرفت جلوگیری میکند.
افرادی هم هستند که به فکر برندسازی میافتند و به دنبال تغییر هستند، اما پس از شروع تغییر، خیلی سریع به عادات قدیمی خود برمیگردند. هر تغییری میتواند در ابتدا ترسناک به نظر برسد، اما واقعیت این است که اگر به تغییر نیاز نداشتید، اصلا پروژه برندسازی را آغاز نمیکردید. شما باید پذیرای تغییر باشید!
برندینگ؛ یک پروسه زمانبر!
با ورود به دنیای تجارت، همه اتفاقات خیلی سریع به نظر میآیند و شاید انتظار داشته باشید برندسازی هم با همین روال پیش برود. ولی راستش را بخواهید اینطور نیست!
فقط در فیلمهای هالیوودی است که در طول چند هفته یک برند را راه اندازی کرده و به محبوبیت و فروش بالا میرسند!
واقعیت این است که شما، باید زمان لازم را برای تحقیقات و طراحی استراتژی بگذارید. بعد از این دو مرحلهی مهم است که تازه میتوانید به هویت بصری برند، و نحوهی اجرای استراتژی فکر کنید! اینجا، تازه در قدم اول فرآیند برندسازی هستید. شما باید دائم استراتژیهای قدیمی را بررسی کرده و برای توسعه برندتان، فرآیندهای قبل را بهبود بخشید!
عجله، باعث میشود شما هیچوقت به نتایج دلخواهتان نرسید. بنابراین اگر میخواهید کسبوکارتان را از طریق برندسازی بهبود و توسعه بدهید، خودتان را آماده کنید! در این فرآیند شما باید هرچقدر که لازم است وقت و انرژی صرف کنید.
داستان برندینگ چند کسبوکار محبوب در دنیا!
در این بخش برای اینکه بهتر با برندینگ و فرایند آن آشنا شوید ما در این بخش داستان برندینگ چند برند مشهور و محبوب را برای شما تعریف میکنیم که نمونههای جذابی از موفقیتهای استراتژیک در بازاریابی و توسعه برند هستند.
Apple: برند اپل، توسط استیو جابز و استیو وُزنیاک بنیانگذاری شده. این برند یکی از برجستهترین مثالهای برندسازی در دنیای فناوری است. اپل با تمرکز بر طراحی خلاقانه، کیفیت بالا و تجربه کاربری بینظیر، توانسته است خود را به عنوان یک نماد نوآوری و لوکس معرفی کند. استراتژی برندینگ اپل همیشه بر ایجاد احساسی از انحصار و تفاوت تاکید داشته است و همانطور که میبینید این استراتژی تا به امروز هم موفق عمل کرده است.
Nike: برند نایکی، با شعار معروف «Just Do It» به معنای «فقط انجامش بده»، نه تنها به عنوان یک تولیدکننده پوشاک ورزشی شناخته میشود بلکه میان طرفداران خود یک نماد انگیزشی و اراده برای رسیدن به هدف محسوب میشود. نایکی با استفاده از بازاریابی هدفمند و حمایت از ورزشکاران سرشناس، توانسته برند خود را به عنوان نمادی از عملکرد درست و تعهد به کار مطرح کند و نام در ذهن افراد زیادی در سراسر دنیا حک کند.Coca-Cola: کوکاکولا، یکی از قدیمیترین و محبوبترین نوشیدنیهای جهان، داستان برندسازی خود را با تمرکز بر خلق احساسات خوشایند و به اشتراک گذاشتن لحظات شاد آغاز کرد. استراتژی برندینگ کوکاکولا شامل تبلیغات خلاقانه و به یاد ماندنی است که اغلب بر ارزشهایی مانند دوستی و شادی تاکید دارد؛ نتیجهٔ این استراتژی این است که امروزه مردم همهٔ کشورها حداقل نام این برند را شنیدهاند.
Starbucks: برند استارباکس، کسبوکار خود را به عنوان یک کافه کوچک در شهر سیاتل شروع کرد، اما امروزه به یکی از بزرگترین زنجیرههای کافه در جهان تبدیل شده است. استراتژی برندینگ استارباکس بر ارائه یک “تجربه سوم” متمرکز است، جایی که مشتریان میتوانند به جز خانه و محل کار، اوقاتی را در فضای دوستانه و راحت بگذرانند. این برند با تأکید بر کیفیت بالای قهوه و تجربه فرهنگی منحصر به فرد، توانسته است خود را به عنوان بخشی از زندگی روزمره بسیاری از افراد تبدیل کند.
Amazon: برند آمازون، که کار خود را با فروش کتاب بهصورت آنلاین شروع به کار کرد، حالا به یکی از بزرگترین خردهفروشان جهان تبدیل شده است. برندینگ آمازون بر ارائه طیف وسیعی از محصولات با قیمتهای مناسب و ایجاد تجربه خرید آسان برای مشتری تمرکز داشته است. همچنین، آمازون با خدمات نوآورانه مانند Amazon Prime، توانسته است وفاداری مشتریان خود را افزایش دهد و به همین دلیل است که اکنون این کسبوکار انتخاب بسیاری از افرادی است که قصد خرید محصولات با بهترین قیمت را دارند.
بهطور کلی این برندها نشان میدهند که برندسازی موفق نیازمند ترکیبی از استراتژی، خلاقیت و درک درستی از نیازها و خواستههای مشتری است؛ همچنین آنها نشاندهندهٔ این هستند که چگونه استراتژیهای درست برندسازی میتواند یک محصول یا خدمات را به یک نماد فرهنگی تبدیل کنند که فراتر از مشخصات و ویژگیهای اصلی آن است.
نباید برندسازی را منتظر گذاشت!
فکر میکنید چه زمانی، زمان مناسب برای کمک گرفتن از یک متخصص در زمینه برندسازی است؟ منتظر هستید به یک موفقیت بزرگ در کسبوکارتان برسید، سپس به فکر برندینگ باشید؟ یا یک شکست بزرگ را تجربه کنید و برندینگ، برایتان اهمیت پیدا کند؟! ما کسبوکارهای زیادی را دیدهایم که به دلایل مختلف (و قطعاً اشتباه!) برندینگ را کنار گذاشته یا دائم به تعویق انداختهاند. از ما میشنوید، هنگامی که دکمه شروع کسبوکار خود را فشار میدهید، برندسازی هم باید آغاز شود!
آژانس خلاقیت نبض مارکتینگ
شاید برای شما هم سوال باشد
آیا برندسازی همان طراحی لوگو است؟
خیر! طراحی لوگو، تنها یکی از جنبههای متعدد فرآیند برندسازی است.
قبل از برندینگ در چه حوزههایی باید تحقیق کنیم؟
درباره شرایط فعلی کسبوکارمان، رقبا، مخاطبان و بازار هدف.
یک پاسخ
سلام
از خواندن مقاله شما بسیار لذت بردم